بخشی از متن فایل
- فصل سیزدهم : رهیافت فرهنگ استراتژیک
- منطق فرهنگ استراتژیک بر مبنای این تفکر بنیادین قرار دارد که ایده ها و ارزش های دسته جمعی در مورد استفاده از زور ، عامل مهمی در طراحی و اجرای سیاست های امنیتی دولت ها هستند . ( لانگهرست )
- فصل چهاردهم : ایده امنیت مشترک
- کسب امنیت تنها از راه همکاری
- طرح ایده در دهه ۸۰
- مفهوم امنیت مشترک پس از جنگ سرد با عنوان امنیت تعاونی مطرح شد
- امنیت مشترک یک نظریه امنیتی یا نظام سیاسی نیست بلکه ایده امنیتی است . ( رژیم )
- تاکید بر روند تاریخی و تدریجی همکاری های مسالمت آمیز ، تفکیک ناپذیری صلح ، غیر انتخابی بودن جنگ ، خلع سلاح ، تاکید بر جامعه جهانی ، کاهش سطح آنارشی در سطح بین المللی ، مرجح بودن راهکارهای همکاری جویانه ، اعتماد راهبردی
فصل پانزدهم : نظام موازنه قوا
موازنه قوا مبتنی بر رهیافتی تاریخی به هشت نوع تقسیم می شود:
موازنه به مثابه توزیع قدرت ، موازنه به مثابه تعادل ، موازنه مثابه هژمونی ، موازنه به مثابه ثبات و صلح ، موازنه به مثابه سیاست قدرت ، موازنه به مثابه قانون عام تاریخی ، موازنه به مثابه نظام و راهنمای عملی در سیاستگذاری ، موازنه به مثابه بی ثباتی و جنگ
قدرت بیشتر دولت ها = هراس بیشتر رقبا = ایجاد تهدید = قدرتمند شدن رقیب منجر به موازنه قوا می شود = نفس قدرت عامل موازنه است
- از نظر برخی نظریه پردازان موازنه قوا ، نفس قدرت عامل موازنه نیست ، بلکه قدرت های تهدیدگر عامل موازنه امد . از این رو بود که نظریه موازنه تهدید مطرح شد .
- معیار های موازنه قوا :
- نوع قطبش
- بقامحوری
- تسلط معمای امنیت
- میانه روی
- نظام مبتنی بر اتحاد ها یا ائتلاف های ضد تهدیدات مشخص خودیاری